هیچ اپراتوری آنلاین نیست. در حال حاضر با استفاده از صفحه تماس با ما می توانید سوالات خود را مطرح کنید.
    سبد خرید خالی است.
    فایل های آموزشی رایگان
    تنوع طلبی قسمت 2

    تنوع طلبی قسمت 2

    این صفحه را به دوستانتان بفرستید×
    ایمیل شما:*
    ایمیل گیرنده:*
    نام شما:
    پيام شما:
    کد امنیتی*
    captcha




    اطلاعات بیشتر
    مشخصات فنی
    دانلود
    تنوع طلبی قسمت 2
    نوع فایلنام فایل

    اندازه
    icon تنوع طلبی قسمت ۲.mp3 دانلود فایل    پخش آنلاین 4.49 MB
    ارسال نظر
    captcha
    اخرین نظرات
    27 مرداد 99
    سلام خانم هروی جان من در شرایطی شروع به گوش دادن به دوره ها کردم که از خودم و زندگیم بریده بودم و اوضاع به حدی رسیده بود که فکر میکردم فقط یک معجزه میتونه زندگیمو درست کنه من بعد از دوسال رابطه با آقایی که عاشقش بودم ترک شدم، 10 ماه کارم شده بود گریه و التماس به ایشون که برگرده، تا خودکشی هم رفتم ولی ایشون حتی تماسی نگرفت ببینه من زنده موندم یا نه فکر میکردم چون اون آقا از من پولدار تره، باید منم پولدار بشم تا منو ببینه و مشغول به کار شدم، میرفتم پیش فالگیر ازش میپرسیدم که اون آقا میاد یا نه اون آقا به من پیشنهاد کاری داد و منم از خدا خواسته قبول کردم و دوباره ارتباط بین ما شکل گرفت، مشکلات دوباره تکرار شد، ایشون وارد روابط دیگه ای هم شده بود و من حس خیانت داشتم، رفتار اون آقا اصلا با من خوب نبود، من فکر میکردم زندگیم طلسم شده و مدام از این دعا نویس به اون دعا نویس میرفتیم پیش مشاور رفتیم و مشاور بهم گفت توی رابطه اشتباهی هستی و به جایی نمیرسی و من همکاریمو با اون اقا متوقف کردم و از اون اقا خواسته رابطه تموم شه و اون اقا فورا قبول کرد وارد رابطه دیگه ای شدم ولی اون هم خوب پیش نرفت و فهمیدم که باید چیز هایی رو در درون خودم تغییر بدم، دوره ها رو تهیه کردم و شروع کردم خیلی جدی روی خودم کار کردم با جذابیت درونی ، با وجود قطع ارتباطم با همون آقا، ایشون باهام تماس گرفت و در کمال ناباوری ازم با احترام خواهش کرد برگردم سرکار و گفت تمام شرایطی که من دارم میپذیره و توی قرار داد جدید ، همه شرایط منو آورد دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو تهیه کردم و واقعا برای من دردناک بود ، رابطه من با خانواده خیلی گرم و صمیمی تر شد و همه متوجه بلوغ فکری من شدند دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و روی اون کار کردم، روی ترس هام کار کردم و این اقا ارتباطش با من بیشتر میشد و برای همه چیز از من مشورت میکرد، در حالی که قبلا این آقا به زور فقط جواب من رو حد بله و خیر میداد، همه چیز به طرز عجیبی تغییر کرد و ایشون من رو بهترین و امن ترین دوست شون میدونستند من سایه ها و کامپلکس ها و طلسم هام رو دیدم، وارد دوره جزیره گنج شدم و معنی ارتباط با خدا رو فهمیدم و ایمان و آرامش زیادی به دست آوردم درسواره احترام به خود رو تهیه کردم و فهمیدم من خودم رو لایق زندگی ای که میخواستم ، لایق ازدواج و احترام نمیدیدم و به شدت روی خودم کار کردم و به طرز جالبی تمام کسانی که قبلا با من در ارتباط بودند مجددا به من پیشنهاد ازدواج و رابطه میدادند این اقا که از تغییرات من تعجب کرده بود ، شروع به گوش دادن دوره ها کرد و ازم 2 ماه مهلت خواست که روی ارتباطمون فکر کنه ولی بعد از 2هفته با ابراز علاقه هایی برگشتند که من همیشه میخواستم، احساس کردم تمام تلاش هام نتیجه داده، اون آقا بهم گفت که تمام این مدت عاشقانه دوستم داشته و هیچکس نتونسته جای منو توی قلبش بگیره و برای استقلالشون تلاش کردند، این اقا من و زیباییم و رشدم رو تحسین میکردند، به شدت برام ارزش و احترام قائل هستند و ما در حال خرید خونه برای شروع زندگی مشترکمون هستیم من کار مورد علاقه خودم رو پیدا کردم، در آمدم بیشتر شده، پیشنهادات کاری زیادی بهم میشه، دارم به بی نیازی مالی میرسم چون به هر چیز نیاز دارم برای من فراهم میشه همیشه به آواز خوندن علاقه داشتم و الان دارم دنبال میکنم و استادم از پیشرفتم راضی هست، رسیدگی به خودم رو در اولویت زندگیم قرار دادم این اقا بهم میگه تمام لحاظ شاد و موفقیت هاش بخاطر خدا و برکت وجود من توی زندگیشه و بهم میگه تو فقط کنارم باش ، من تمام چیز هایی که میخوای فراهم میکنم و من این خوشبختی و آرامش رو از دوره ها دارم متشکرم از شما سوده جان
    پاسخ
    -2
    انصراف

    27 مرداد 99
    سلام خانم هروی جان من در شرایطی شروع به گوش دادن به دوره ها کردم که از خودم و زندگیم بریده بودم و اوضاع به حدی رسیده بود که فکر میکردم فقط یک معجزه میتونه زندگیمو درست کنه من بعد از دوسال رابطه با آقایی که عاشقش بودم ترک شدم، 10 ماه کارم شده بود گریه و التماس به ایشون که برگرده، تا خودکشی هم رفتم ولی ایشون حتی تماسی نگرفت ببینه من زنده موندم یا نه فکر میکردم چون اون آقا از من پولدار تره، باید منم پولدار بشم تا منو ببینه و مشغول به کار شدم، میرفتم پیش فالگیر ازش میپرسیدم که اون آقا میاد یا نه اون آقا به من پیشنهاد کاری داد و منم از خدا خواسته قبول کردم و دوباره ارتباط بین ما شکل گرفت، مشکلات دوباره تکرار شد، ایشون وارد روابط دیگه ای هم شده بود و من حس خیانت داشتم، رفتار اون آقا اصلا با من خوب نبود، من فکر میکردم زندگیم طلسم شده و مدام از این دعا نویس به اون دعا نویس میرفتیم پیش مشاور رفتیم و مشاور بهم گفت توی رابطه اشتباهی هستی و به جایی نمیرسی و من همکاریمو با اون اقا متوقف کردم و از اون اقا خواسته رابطه تموم شه و اون اقا فورا قبول کرد وارد رابطه دیگه ای شدم ولی اون هم خوب پیش نرفت و فهمیدم که باید چیز هایی رو در درون خودم تغییر بدم، دوره ها رو تهیه کردم و شروع کردم خیلی جدی روی خودم کار کردم با جذابیت درونی ، با وجود قطع ارتباطم با همون آقا، ایشون باهام تماس گرفت و در کمال ناباوری ازم با احترام خواهش کرد برگردم سرکار و گفت تمام شرایطی که من دارم میپذیره و توی قرار داد جدید ، همه شرایط منو آورد دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو تهیه کردم و واقعا برای من دردناک بود ، رابطه من با خانواده خیلی گرم و صمیمی تر شد و همه متوجه بلوغ فکری من شدند دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و روی اون کار کردم، روی ترس هام کار کردم و این اقا ارتباطش با من بیشتر میشد و برای همه چیز از من مشورت میکرد، در حالی که قبلا این آقا به زور فقط جواب من رو حد بله و خیر میداد، همه چیز به طرز عجیبی تغییر کرد و ایشون من رو بهترین و امن ترین دوست شون میدونستند من سایه ها و کامپلکس ها و طلسم هام رو دیدم، وارد دوره جزیره گنج شدم و معنی ارتباط با خدا رو فهمیدم و ایمان و آرامش زیادی به دست آوردم درسواره احترام به خود رو تهیه کردم و فهمیدم من خودم رو لایق زندگی ای که میخواستم ، لایق ازدواج و احترام نمیدیدم و به شدت روی خودم کار کردم و به طرز جالبی تمام کسانی که قبلا با من در ارتباط بودند مجددا به من پیشنهاد ازدواج و رابطه میدادند این اقا که از تغییرات من تعجب کرده بود ، شروع به گوش دادن دوره ها کرد و ازم 2 ماه مهلت خواست که روی ارتباطمون فکر کنه ولی بعد از 2هفته با ابراز علاقه هایی برگشتند که من همیشه میخواستم، احساس کردم تمام تلاش هام نتیجه داده، اون آقا بهم گفت که تمام این مدت عاشقانه دوستم داشته و هیچکس نتونسته جای منو توی قلبش بگیره و برای استقلالشون تلاش کردند، این اقا من و زیباییم و رشدم رو تحسین میکردند، به شدت برام ارزش و احترام قائل هستند و ما در حال خرید خونه برای شروع زندگی مشترکمون هستیم من کار مورد علاقه خودم رو پیدا کردم، در آمدم بیشتر شده، پیشنهادات کاری زیادی بهم میشه، دارم به بی نیازی مالی میرسم چون به هر چیز نیاز دارم برای من فراهم میشه همیشه به آواز خوندن علاقه داشتم و الان دارم دنبال میکنم و استادم از پیشرفتم راضی هست، رسیدگی به خودم رو در اولویت زندگیم قرار دادم این اقا بهم میگه تمام لحاظ شاد و موفقیت هاش بخاطر خدا و برکت وجود من توی زندگیشه و بهم میگه تو فقط کنارم باش ، من تمام چیز هایی که میخوای فراهم میکنم و من این خوشبختی و آرامش رو از دوره ها دارم متشکرم از شما سوده جان
    پاسخ
    -2
    انصراف

    27 مرداد 99
    سلام خانم هروی جان من در شرایطی شروع به گوش دادن به دوره ها کردم که از خودم و زندگیم بریده بودم و اوضاع به حدی رسیده بود که فکر میکردم فقط یک معجزه میتونه زندگیمو درست کنه من بعد از دوسال رابطه با آقایی که عاشقش بودم ترک شدم، 10 ماه کارم شده بود گریه و التماس به ایشون که برگرده، تا خودکشی هم رفتم ولی ایشون حتی تماسی نگرفت ببینه من زنده موندم یا نه فکر میکردم چون اون آقا از من پولدار تره، باید منم پولدار بشم تا منو ببینه و مشغول به کار شدم، میرفتم پیش فالگیر ازش میپرسیدم که اون آقا میاد یا نه اون آقا به من پیشنهاد کاری داد و منم از خدا خواسته قبول کردم و دوباره ارتباط بین ما شکل گرفت، مشکلات دوباره تکرار شد، ایشون وارد روابط دیگه ای هم شده بود و من حس خیانت داشتم، رفتار اون آقا اصلا با من خوب نبود، من فکر میکردم زندگیم طلسم شده و مدام از این دعا نویس به اون دعا نویس میرفتیم پیش مشاور رفتیم و مشاور بهم گفت توی رابطه اشتباهی هستی و به جایی نمیرسی و من همکاریمو با اون اقا متوقف کردم و از اون اقا خواسته رابطه تموم شه و اون اقا فورا قبول کرد وارد رابطه دیگه ای شدم ولی اون هم خوب پیش نرفت و فهمیدم که باید چیز هایی رو در درون خودم تغییر بدم، دوره ها رو تهیه کردم و شروع کردم خیلی جدی روی خودم کار کردم با جذابیت درونی ، با وجود قطع ارتباطم با همون آقا، ایشون باهام تماس گرفت و در کمال ناباوری ازم با احترام خواهش کرد برگردم سرکار و گفت تمام شرایطی که من دارم میپذیره و توی قرار داد جدید ، همه شرایط منو آورد دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو تهیه کردم و واقعا برای من دردناک بود ، رابطه من با خانواده خیلی گرم و صمیمی تر شد و همه متوجه بلوغ فکری من شدند دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و روی اون کار کردم، روی ترس هام کار کردم و این اقا ارتباطش با من بیشتر میشد و برای همه چیز از من مشورت میکرد، در حالی که قبلا این آقا به زور فقط جواب من رو حد بله و خیر میداد، همه چیز به طرز عجیبی تغییر کرد و ایشون من رو بهترین و امن ترین دوست شون میدونستند من سایه ها و کامپلکس ها و طلسم هام رو دیدم، وارد دوره جزیره گنج شدم و معنی ارتباط با خدا رو فهمیدم و ایمان و آرامش زیادی به دست آوردم درسواره احترام به خود رو تهیه کردم و فهمیدم من خودم رو لایق زندگی ای که میخواستم ، لایق ازدواج و احترام نمیدیدم و به شدت روی خودم کار کردم و به طرز جالبی تمام کسانی که قبلا با من در ارتباط بودند مجددا به من پیشنهاد ازدواج و رابطه میدادند این اقا که از تغییرات من تعجب کرده بود ، شروع به گوش دادن دوره ها کرد و ازم 2 ماه مهلت خواست که روی ارتباطمون فکر کنه ولی بعد از 2هفته با ابراز علاقه هایی برگشتند که من همیشه میخواستم، احساس کردم تمام تلاش هام نتیجه داده، اون آقا بهم گفت که تمام این مدت عاشقانه دوستم داشته و هیچکس نتونسته جای منو توی قلبش بگیره و برای استقلالشون تلاش کردند، این اقا من و زیباییم و رشدم رو تحسین میکردند، به شدت برام ارزش و احترام قائل هستند و ما در حال خرید خونه برای شروع زندگی مشترکمون هستیم من کار مورد علاقه خودم رو پیدا کردم، در آمدم بیشتر شده، پیشنهادات کاری زیادی بهم میشه، دارم به بی نیازی مالی میرسم چون به هر چیز نیاز دارم برای من فراهم میشه همیشه به آواز خوندن علاقه داشتم و الان دارم دنبال میکنم و استادم از پیشرفتم راضی هست، رسیدگی به خودم رو در اولویت زندگیم قرار دادم این اقا بهم میگه تمام لحاظ شاد و موفقیت هاش بخاطر خدا و برکت وجود من توی زندگیشه و بهم میگه تو فقط کنارم باش ، من تمام چیز هایی که میخوای فراهم میکنم و من این خوشبختی و آرامش رو از دوره ها دارم متشکرم از شما سوده جان
    پاسخ
    -2
    انصراف

    captcha
    پشتیبانی