هیچ اپراتوری آنلاین نیست. در حال حاضر با استفاده از صفحه تماس با ما می توانید سوالات خود را مطرح کنید.
    سبد خرید خالی است.
    همه نظرات
    دستاورد شماره 146

    اینقدر "حالِ من خوبه"

    و اونقدر "چیزهای خوب توی خودم پیدا کردم" و این باعث شد خیلی" قدر خودم" و بدونم اونقدر که الان واقعا به خودم "افتخار" میکنم و همش میگم چرا "قبلا" اینجوری قدر خودم و نمیدونستم

    من وقتی از یه رابطه اومدم بیرون حالم خیلی بد بود دوره ها رو شروع کردم و ۴ ماه میگذره و الان حالم خیلی خوبه 
    من ایران نیستم ولی به همه دوستای اینجامم گفتم حتما نباید یه مشکلی داشته باشید که روی خودتون کار کنید آدم باید همیشه و مداوم خودش و رشد بده 
    من الان به جایی رسیدم که برای آدم هایی هم که منو اذیت کردن دعا میکنم و این برام خیلی خوبه

    دستاورد شماره 147

    من ۵سال کسی و دیوانه وار دوست داشتم

    وایشون فوت شد و بعد وارد رابطه دیگری شدم
    من آدمی بودم که "الان میفهمم" خیلی مشکل داشتم تمام "ترس از دست دادن ها" "عقده ها" باخودم به این رابطه اورده بودم و باهم خیلی مشکل داشتیم
    کار من شده بود رفتن پیش فالگیر 
    من از خدا خواستم راه و بهم نشون بده تا اینکه با کانال و دوره ها آشنا شدم
     به جرات میتونم بگم بعد ۱۲ سال میتونم بگم دختری شدم که آرومه، من نمی دونستم دلیل خیلی مسائلم قفل های درونیمه و خیلی چیزهای دیگه که الان فهمیدم من "مقصر" نبودم من "ناآگاه" بودم 
    من تونستم به ترس از دست دادنم غلبه کنم و این باعث شد رابطه ام بهتر بشه و احترام بیشتری داشته باشم.
    من یکساله دارم زندگی میکنم

    دستاورد شماره 148

    من خیانت دیدم

    و سالها با کمک روانپزشک و .. سعی کردم بتونم با این مسئله کنار بیام ولی نشد
    من خیلی به کتابها و .. مراجعه میکردم برای حل این موضوع تا اتفاقی با زندگی سالم آشنا شدم و شروع کردم
    هنوز تازه من قدم های اول رو برداشته بودم توی یک هفته که همسرم با اون خانم کلا رابطه اش رو قطع کرد و این برام خیلی جالب بود
    داستان من و گوش بده شاید بهت کمکی بکنه

    دستاورد شماره 149

    من جواب خیلی "چرا" هام رو گرفتم

    همیشه میگفتم خدایا چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا این شکست و خوردم؟ چرا منو رها کرد؟ 

    اون فردی که رفته بود بارها و بارها برگشت و از مهر ماه داره پیام میده که فقط یک بار منو ببینه ولی من امروز فهمیدم که فردِ مناسب من اون نیست
    من قبلا اصلا نمیدونستم توی زندگیم چی میخوام ولی امروز اینو میدونم و خیلی با اقتدار شدم

    دستاورد شماره 150

    همه بهم میگن چقدر زیباتر شدی

    چقدر پر انرژی تر شدی، اولش فکر میکردم اینطوری نیست بعد دیدم هی داره تکرار میشه و مدام از اطرافیان میشنوم. آدم هایی که مدتیه منو ندیدن میگن چقدر شما تغییر کردین 
    من در رابطه ای بودم که برای نگه داشتن رابطه مجبور شدم خودم نباشم با این حال او من رو ترک کرد و بعد از گوش دادن به فایلا من برای خودم زندگی جدیدی ساختم و حالا اون اومده دنبال من و از من خواهش کرده که بهش فرصت بدم دوباره تا اونم در مورد ازدواجمون اقدام کنه
    من رویاهایی که سالهای سال فراموش کرده بودم و دوباره به یاد اوردم و دارم دنبالشون میرم 
    و امروز از زندگیم خیلی راضی هستم

    دستاورد شماره 151

    من الان بهترین حال دنیا رو دارم

    من دیگه آدم عصبی قبل که سریع واکنش نشون میداد نیستم 
    من توی این مدت خیلی دستاورد داشتم 
    همه چیز داره اونجوری برام‌پیش میاد که واقعا میخوام 
    من دیگه اصلا اجازه نمیدم کسی حالم و بد کنه

    دستاورد شماره 152
    امروز با توجه به فایل صوتی که دیروز گذاشتم یه دستاورد وسط فرایند موفقیت گذاشتم تا ببینید خیلی از اونایی که شما یهو اتفاقات جالب و توی زندگیشون میبینید ویسایی که قبلش میفرستن چطوریه و هیچ کس یهو و یک شبه همه جنبه های زندگیش به عصای معجزه گر نمیخوره 
    ولی از نظر من این یک دستاورده فوق العاده است و چیزی و بدست اورده که بیس موفقیت هاست ان شالله
    دستاورد شماره 153
    من خیلی وابسته بودم و خیلی مسئله داشتم 
    الان توجه ها خیلی بهم زیادتر شده آدهایی که قبلا اصلا منو نمیدیدن بهم خیلی توجه میکنن
    و من درامدم و خیلی بالاتر بردم خونه ماشین و...
    پیام منو گوش بدید 
    دستاورد شماره 154
    به من گفت چقدر با کلاس شدی 

    من که پر از شک و بی اعتمادی بودم و همه درامدم رو صرف مشاوره برای این ترس و شک میکردم الان ازش عبور کردم 
    پیشنهاد ‌کاری بهتری بهم شد و درامدم بالاتر رفت 
    من هم‌ به راحتی اعتناد نکردم‌ از بچه های دیگه تحقیق کردم و بعد دوره رو گرفتم اولشم زیاد دستاورد نداشتم تا اینکه ...‌‌
    دستاورد شماره 155

    به خاطر فشار عصبی فهمیدم تومور مغزی دارم

    و ۱۵ سال تحت فشار شدید روحی بودم تاری دید گرفتم 
    من ۵ سال توی اتاقم بودم با اشک هام 
    من ۱۵ سال  در اغما بودم، نمی دوستم عشق واقعی چیه 
    یه روز از ته دلم خواستم واقعا خواستم که خدایا یه راهی و به من نشون بده یه دستی و به سمت من دراز کن. یکی از دوستام یه ویس شما رو برام فرستاد 
    فهمیدم چقدر خودم رو تحقیر کردم و خودم رو نمیدیدم

    پشتیبانی