همه نظرات

دستاورد شماره 305

درآمدم صفر بود و از شدت استرس، درگیر بیماری شدم که یک ماه به طور کامل دکتر به من استراحت مطلق داد و حتی برای خودن آب نمیتونستم
همه موهای سرم ریخت، پوستم دچار مشکل شد
وقت دوره ها رو گرفتم هیچ باور نمیکردم دستاوردی بفرستم
ولی من بهبود پیدا کردم دوباره موهای سرم پرپشت شد پوستم خوب شد
توی کارم به موفقیت هایی رسیدم که نتنها در شهر خودم بلکه در کل ایران مطرح شدم

زمان : 03:00

X

دستاورد شماره 306

من روحم و توی اون رابطه جا گذاشتم
فوق العاده ادم پرخواشگر و عصبی بودم
من از درون واقعا بهم ریخته بودم ولی یه دکور قشنگ برای خودم درست کرده بودم ولی اصلا حال خوبی نداشتم
بعد دوره جذابیت درونی من متوجه این شدم که چرا روابط من تخریب میشه و به سرانجام نمیرسه
همیشه به دستاوردها میخندیدم ولی دوره عزت نفس تا اعتماد بنفس هنوز تمام نشده بود که دیدم اون آدمی به من میگفت بدون تو من خوشحالترم، اگه تو بری زندگیم خیلی بهتر میشه، الان به من میگه من روحم و توی اون رابطه جا گذاشتم

زمان : 03:21

X

دستاورد شماره 307

به من گفت یا باید با خیانت های من کنار بیایی یا جدا بشیم.
من عاشقش بودم و هر کاری توی اون رابطه میکردم
وقتی با شما آشنا شدم که همسرم ۲ماه بود خونه رو ترک کرده بود
من فوبیای تاریکی و تنهایی داشتم در طی ۲ هفته من ۱۵ کیلیو وزن کم کردم لب به غذا نمیزدم
شروع کردم به کار کردن، همسرم با من تماس گرفت و از من خواهش کرد که ببخشمش
یک مدت بعد هم اون خانم تماس گرفت که ببخشمش در صورتی که این دو نفر رابطه شون تمام شده بود
این آرامش درونی و این اتفاقات بزرگترین دستاورد من بود

زمان : 04:09

X

دستاورد شماره 308

همیشه برای انتخاب یک مرد یک گره خیلی بزرگی توی زندگی من بود توی چالش چهار ماهه شرکت کردم و الان فردی به زندگی من اومده که همونیه که من میخواستم
اصلا اولش فکر نمیکردم که این جمعی که بهم انرژی خوب میدن اینقدر در زندگی هم موثر باشن
من در یک مدت کوتاهی بیشترین تاثیر رو دیدم
توی کارم ارتقا شغلی پیدا کردم
اینکه خیلی از مشکلات ما در طی این چالش حل شد برای من خیلی شگفت انگیز بود

زمان : 02:18

دستاورد شماره 309

در پروسه یک سفر، اعتمادِ ما به "نفسمان" شکل میگیرد. در یک "تجربه" با "خود".
زمانی که به خودمان فرصت میدهیم و تا بالغ شود، کنارش هستیم تا پیله اش را پاره کند و بعد دنیای جدیدی را، بسیار متفاوت از قبل تجربه کند
این 👆 یک داستان از هزاران داستانِ این سفر است. سفری که "من"، "خویشتن" را کشف میکند و این اعتمادِ به خویشتن را شکل میدهد و حالا تو آماده ای برای ادامه سفر و تجربه بینهایت دستاورد.
این همان پایه هاییست که وقتی درونا بنا میکنی در بیرون، تجلی بینهایت تجربه متفاوت برای تو خواهد بود
👆باهم گوش کنیم و سعی کنیم با تجربه اش همراه بشیم

زمان : 14:31

X

دستاورد شماره 309

در پروسه یک سفر، اعتمادِ ما به "نفسمان" شکل میگیرد. در یک "تجربه" با "خود".
زمانی که به خودمان فرصت میدهیم و تا بالغ شود، کنارش هستیم تا پیله اش را پاره کند و بعد دنیای جدیدی را، بسیار متفاوت از قبل تجربه کند
این 👆 یک داستان از هزاران داستانِ این سفر است. سفری که "من"، "خویشتن" را کشف میکند و این اعتمادِ به خویشتن را شکل میدهد و حالا تو آماده ای برای ادامه سفر و تجربه بینهایت دستاورد.
این همان پایه هاییست که وقتی درونا بنا میکنی در بیرون، تجلی بینهایت تجربه متفاوت برای تو خواهد بود
👆باهم گوش کنیم و سعی کنیم با تجربه اش همراه بشیم

زمان : 14:31

X

دستاورد شماره 310

در بیست سالگی داروهای اعصاب با دوز بالا مصرف میکردم زخم معده گرفتم. حافظه ام کم‌ شد
من همیشه با تحقیر و توهین ترک میشدم ولی همیشه فکر میکردم اونا قدر منو نمیدونن
شروع کردم و روی خودم کار کردم روی سایه هام عزت نفسم و...
من داروهام و کم کردم و الان تونستم کلا قطع کنم
زخم معده من خیلی هاد شده بود و فکر نمیکردم دیگه خوب بشم ولی الان کاملا خوب شده
بعد یک سال اون آقایی که منو با تحقیر ول کرده بود برگشت و گفت من نمیتونم ولت کنم ( حالا بعد یک سال 😳)
دوستان دخترمم از من فرار میکردند ولی از وقتی روی خودم کار کردم علاقه دوستامم بهم بیشتر شده
بهم میگن چقدر زیباتر شدی،چقدر پوستت بهتر شده. لاغر شدم
اضطراب مزمن من به طور کامل از بین رفت
وقتی به گذشته نگاه میکنم احساس میکنم کلا من یکی دیگه شدم
بدون آرایش میترسیدم کسی منو ببینه خودم و قبول نداشتم‌ اما الان خودم و دوست دارم
توی درسمم خیلی پیشرفت کردم

زمان : 7:07

X

دستاورد شماره 311

به من گفت مثل حیوونی هستی که همش به دیگران میپری، من به خودم گفتم مگه اون آدم کیه که اجازه بدم اینجوری تحقیرم کنه؛ ۳ سال بود جدا شده بودیم ولی این رابطه پا نمیگرفت
با دوره ها کار کردم و از تمرین هاش استفاده کردم همه قرض های سنگینی که بعد تصادف داشتم و دادم
زیبایی که از دست داده بودم و به حدی رسوندم که الان همه میگن از قبل زیبا ترشدی

الان با وجود اینکه من بارها دست رد به سینه اش زدم برگشته و میخواددجبران کنه
من همچنان دارم روی خودم کار میکنم دارم آگاهیم رو بالا ببرم و الان میدونم با همه کاستی هایی که دارم باید خودم و دوست داشنه باشم و احساس نکنم‌ کم هستم
از همه بچه هایی که دستاورد میفرستن ممنونم‌ چون خیلی به من انگیزه دادید

زمان : 4:16

X

دستاورد شماره 312

رابطه عالی من بقدری سرد شد که هر ۵ روز یک بار فقط تماس میگرفت وقتی علتشو میپرسیدم میگفت اخلاق تو باعث سردی من شده
بقدری حالِ من بد بود که در طی ۵ روز ده کیلو وزن کم کردم؛ خودم و حبس کرده بودم
من بیست روزه دارم دوره ها رو گوش میدم بعد یک هفته این آقا تماس هاشو با من بیشتر کرد و به من گفت تو خیلی تغییر کردی
به خودم گفتم‌ شاید موقتی باشه به خاطر همین دستاورد نفرستادم تا زمان بگذره و من دیدم این آقا هر روز بیشتر و بیشتر به من نزدیکتر میشه؛
عشق و محبتی که ماهها ازش محروم بودم دوباره در رابطه ما شکل گرفت
من فکر نمیکردم که این آقا دیگه به من برگرده ولی شد و دو روز پیش به من میگفت تو خیلی خوب شدی

زمان : 5:09

X

دستاورد 313

چون من در رابطه ای بودم که مدام تحقیر میشدم، در حال تخریب شدن بودم
با وجود وابستگی زیاد من به این آدم اون آدم تونستم خودم و قوی کنم از اون رابطه مخرب بیام بیرون؛ و طوری شد که حالا اون پیگیر بود که بیا دوباره شروع کنیم
و بعد دستاوردها و موفقیت های من شروع شد، یک دعوت نامه از یک کشور دریافت کردم که به عنوان ریسرچر برم اونجا؛ مقالات من مورد تایید ژورنال های معتبر رسید
کتابی و که چند سال بود ترجمه کرده بودم ولی چاپش انگار طلسم شده بود هیچ ناشری چاپ کتاب و قبول نمیکرد الان یکی از ناشران معتبر کتاب منو چاپ کرده
تونستم چندتا مقاله دیگه به چندتا از کنفرانس های دیگه بین المللی و مهم بفرستم و تایید شد. ثبت اختراع انجام دادم
رزومه من به قدری کامل شد که هفته پیش تونستم در یک رقابت سخت برنده بشم و بورسیه یکی از بهترین دانشگاههای دنیا رو بگیرم

زمان : 4:59